منور بلاگ

سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین - تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع

سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین - تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع

دلنوشته ها
بیان خاطرات
عکس نوشته
خلاصه کتاب
معرفی کتاب - سایت - کانال - اپ - فیلم و نقد فیلم و برنامه های کاربردی

بایگانی

به بهانه روز مادر

پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۱۴ ق.ظ

نتیجه تصویری برای حدیث مادرم

مادر
به بســـــم ا… نویسم نام مــادر
امان از شوکت و از شــأن مــــادر
زبانم قاصر است تا آنکه گویم
کــلامـی از محبّتهــــای مــــــادر

کشیده رنج وسختیها به نه مـاه
به بطن خویش آن بیچاره مـــــادر
دو سال از شیره جانش مکیدم
نوازش کرده است همواره مـــادر
ذلیل وناتــوان ازدست واز پــا
به دامــانش نشانیــده است مــــادر
نمــود آماده ام بهـــر مــــدارس
به هر صبح ومسا هر روزه مـادر
به خــانه وبه کــوچه وخیـابــان
چو شیر از من حراست کرد مادر
نخوابیده است شبهـای زمستـان
تکـان میداده است گهــواره مــادر
اگـر خونــم بریزم قطـره قطـره
بـه پــایش بـاز مـدیـونـم به مـــادر
دراین باره زبــانم باشـد الکــــن
کـه گـویم گوشه ای از قــدر مـادر
نبـاشد ایـن تـن وجـان عـزیـــزم
بـهای یک شب زحمـــات مـــــادر
ملایک در سما گردند خوشحـال
نقـاب از چهره برگیرد چـو مـــادر
خدا گر داده بودی ام پـر و بـال
شتـابـان میپـریـدم ســـوی مــــــادر
نــداده گـر خـــدای من پر و بـال
ز راه دور بـوســم دسـت مـــــــادر
تمــام هستیــم ریـزم بــه پـایـــش
نبــاشد قـابــل زحـمــات مــــــــادر
کنــم مـن تـوتیــای هر دو چشمم
کمی از خـاک پـاک پـای مـــادر

شعراززنده یاد:ملک ابراهیم(مالک)ملاکریمی نیستانک

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۱۷
حبیب اله منوری اکباتان

احترام مادر

حدیث عشق

شعر مادر

عکس نوشته